این مقاله به دنبال طرح این نظریه است که شرکت های سهامی زراعی مدل توسعه اگروپولیتن (شهرک های کشاورزی) در ایران بوده اند. سرمایه گذاری های بسیار متمرکز درمناطق شهری به اثر رخنه به پایین برای مناطق روستایی منجر نگردید؛ از این روی دیدگاه هایی پا گرفت که پیوندها با اقتصاد شهری را به حداقل و خودکفایی مناطق روستایی را به حداکثر برسانند. با این وجود بعضی اندیشمندان مخالف این دیدگاه می باشند و استدلال میکنند که مناطق روستایی نمیتوانند یک اقتصاد شهری را باز تولید نمایند؛ زیرا تمرکز جمعیت، لازمه تولید کالاها و خدمات متنوع برای برآوردن نیازها و خواستههای مردم می باشد. در عوض رشد اقتصاد روستایی پایدار باید از طریق تخصصی کردن کالاهایی که در آن مناطق مزیت نسبی دارند تعقیب و پیگیری شود. تنها، جریانی متعادل، می تواند به پیوند سالم بین روستا و شهر از طریق توسعه مناطق یا مراکز شهری کوچک کمک نماید. این مراکز شهری کوچک نقش تأمین کننده خدمات شهری و همچنین نقش گردآورنده و فرآورنده محصولات روستایی را بر عهده دارند. این مراکز شهری کوچک همان اگروپولیتنها هستند. چارچوب نظری این مقاله بر اساس دیدگاهها و نظریات روندینلی، فریدمن و داگلاس،پرادهن،تعاریف MOA، سائف الحکیم ، انور، راستدی، جونگ و اسمیت شکل گرفته است. این مقاله بخش اول از دو مقاله در موضوع ماهیت و ارزیابی عملکرد شرکتهای سهامی زراعی در کشورمان است. قرار است در بخش دوم این مقاله در نوبت بعدی، پس از بحث و بررسی و تحلیل آرا، تعریف آگروپولیتن، هدف توسعه اگروپولیتن، و معیارها و ملاک های اگروپولیتن بر اساس تجربه دو شرکت سهامی زراعی در استان خراسان جنوبی مورد بررسی و جمع بندی قرار گیرند.
برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید.